شنیدن خبر خودکشی یک انسان در هرجای دنیا و بههردلیلی تلخ است. حالا شما خیال کنید یک نفر بیاید و بگوید که در شهریور سال۱۳۲۷ خورشیدی در عرض یک ماه در مشهد -که جمعیتش از چندصدهزار نفر تجاوز نمیکرده است- ۴۳۶نفر خودکشی کردهاند.
آمار بسیار وحشتناکی است که متأسفانه خیال نیست؛ حقیقت است؛ حقیقتی که خبرنگار روزنامه «آفتابشرق» آن را در گزارشی منتشر کرده و به اطلاع عموم مردم رسانده است.
او ناامید از مسئولان شهری و کشوری، گزارش خود را با این جمله آغاز میکند: «قابلتوجه خدا» و بعد اینطور ادامه میدهد: «طبق آمار اداره متوفیات، در ماه مرداد فقط ۴۳۶نفر در مشهد دارفانی را (البته اجبارا) وداع گفته و به سرای جاودانی شتافتهاند.»
این خبرنگار، سپس امکانات پزشکی مطلوب در مشهد را یادآور میشود تا بگوید مشکلات اجتماعی و اقتصادی آنقدر زیاد است که مردمش دست به خودکشی میزنند، اما همه اینها در ظواهر زیبای شهر گم مانده است و کسی به فکر مردم نیست.
ناگفته نماند به گفته این خبرنگار، این نخستین آمار رسمی مشهد درباره خودکشیها تا آن زمان است: «۴۳۶نفر تلفات در یک ماه، آن هم در شهر بزرگی مثل مشهد که دارای چند بیمارستان بزرگ میباشد و دکترهای وطنی و فرنگی نیز شب و روز در [حال]فعالیت هستند، مسئله سرسامآوری است، ولی با همه اینها، خواننده عزیز نباید زیاد تعجب نماید.
به علت اینکه ماههای قبل نیز تعداد تلفات از این حد کمتر نبوده است. فقط عدم انتشار آمار از طرف اداره متوفیات سبب شده است که من و شما و دیگران از این مرگ تدریجی ملت بیاطلاع باشیم. اما پشتکار و زرنگی مخبرین جراید در انجام وظیفه و کسب خبر است که این راز مهم از پرده بیرون افتد و همه بدانند که در اثر جدیت و فعالیت اولیای امور و کوشش خستگیناپذیر بهداری و شهرداری و غیره، صادرات ما به آن دنیا بهاضافهبینهایت و واردات منهایبینهایت است.»
خبرنگار روزنامه آفتابشرق پسازاین، نگاهها را سمت مردم شهرستان و روستاها میکشاند تا بگوید وقتی وضع در مشهدِ دارای امکانات این است، مردم بیرون از دایره شهری ارضاقدس چه اوضاع واحوالی دارند.
او مینویسد: «درهرحال تلفات شهرستان مشهد را در عرض یک ماه دانستیم؛ چنانچه مایل باشیم که از اوضاع و احوال اطراف مشهد نیز اطلاعاتی کسب کنیم، پی خواهیم برد که وضع آنها هم چندان رضایت بخش نیست؛ خصوصا با در نظر گرفتن اینکه در شهرستانهای کوچک و بخشها و دهات، دارو و دکتر حکم کیمیا را دارد و هیچیک از آقایان دکترها حاضر نیستند حتی برای چندروز، در یکی از بخشهای کوچک توقف کنند و حیوانات زبانبستهای را که به جرم بشر بودن و تصدق سر هیئت حاکمه، کلکسیون [انواع دردهای مختلف]میباشند، مداوا نمایند و اگر احیانا کمی هم یافت شود که از لحاظ نوعپروری اقدام به آن عمل نماید، مردم به علت فقر مادی و استیصال توانایی نخواهند داشت.
بهاینترتیب تلفات خراسان در هر ماه، بدون اغراق از هزار نفر کمتر نخواهد بود. چنانچه تلفات هر استان را همینمقدار حساب کنیم، تعداد تلفات، هرماه در ۱۰ استان ایران بهطورکلی ۱۰ هزار نفر و در یک سال ۱۲۰ هزار نفر خواهد شد.»
جریدهنویس سال۱۳۲۷ مشهد، آماری نیز از تعداد موالید و جمعیت شهر ارائه میدهد که درخورتأمل است: «اما نوزادان؛ میتوان اطمینان داشت بهعللی که فعلا از بحث ما خارج است، تعداد نوزادان از ۱۰ هزار نفر در سال تجاوز نمیکند.
حال اگر رقم نوزادان را از مردگان کسر کنیم، باقیمانده ۱۱۰ هزار نفر میماند. بدین معنی که هر سال در ممالک محروسه ایران یکمیلیونو ۱۰۰ هزار نفر از بندگان بیتقصیر، بهعلت فشار طاقتفرسای زندگی، مبتلا بودن به امراض گوناگون، گرسنگی و سایر محرومیتها، خود را از زحمت نفسکشیدن و تلاش کردن راحت میکنند.»
او در پایان هم چنین نتیجهگیری میکند: «من پس از این محاسبه، دریافتهام که اگر چنانچه وضع به این منوال باقی بماند و از این تلفات وحشتناک -که یقینا در همهجای دنیا بیسابقه است- جلوگیری به عمل نیاید، پس از ۱۰۹سال ایران که تقریبا دارای ۱۲ میلیون جمعیت است، بهکلی مضمحل و نابود خواهد شد و اثری از آثار این ملت باستانی که تاریخ ششهزارساله دارد، باقی نخواهد ماند مگر خدا و دوازده امام (ع) و چهاردهمعصوم (ع) ما را از این گرداب بلا و مصیبت برهاند، والا من که چشمم از زمامداران و زعمای قوم آب نمیخورد. آمین یارب العالمین!»
* این گزارش یکشنبه ۱۳ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۳۰ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.